چیزی که در وبلاگستان ما اخیرا آزاردهنده شده است، سکوت خاصی است که در وبلاگها دیده میشود، احساس من این است که وبلاگها ما به مانند جزیرههای جدا از هم شدهاند، دیگر سال به سال هم در وبلاگها مطرحتر ما نمیتوان در متن یک پست، حرف، سخن یا نظری در مورد وبلاگهای دیگر خواند. به عبارتی معدود وبلاگهای که با سختجانی و پشتکار، صاحب مخاطبی شدهاند، چندان تمایل به تعامل با دیگران ندارند.
اگر خوب دقت کنید، دیگر در وبلاگها ما نشانی از بلاگرول یا لینکدونی دیده نمیشود. این مطاب باعث میشود که وبلاگها، بازدیدکننده به سوی یکدیگر راهنمایی نکنند و در نهایت، همین عدم تعامل، باعث تشدید رکود وبلاگستان میشود.
گرچه خیلیها پدیده وبلاگ را تمامشده میدانند و تصور میکنند که دیگر شاهد روزهای طلایی وبلاگستان نخواهیم بود، اما من هنوز امیدوارم. به صورت مختصر، راههای زیر را برای فرار از این رکورد «عملگرایانه» و «ممکن» میدانم:
- احیای لینکدونیها: زحمتی به خودتان بدهید و لینکدونیهاتان را باز برپا کنید. ممکن است، مشکل فنی برای این کار داشته باشید، در آینده نزدیک پستی در مورد این خواهم نوشت.
- هر از چند گاه در مورد وبلاگستان فارسی بنویسید: حتی اگر وبلاگ معتبر و رسمیای دارید که در آن مثلا روی آیتی متمرکز هستید، هر از چند گاه پستی در مورد وبلاگستان بنویسید، با یک بلاگر گفتگو کنید، وبلاگها خوبی را که پیدا کردهاید، معرفی کنید. شما حتی میتوانید در زیر یک پست خودتان به پستهای تکمیلکننده وبلاگهای دیگر لینک بدهید.
- سعی کنید هر سال دو سه نفر را به جمع وبلاگنویسها اضافه کنید: هر کدام از ما در محیط مجازی یا در بین دوستانمان، کسانی را میشناسیم که قابلیتها خوبی برای وبلاگ نوشتن دارند. منتها به سه علت عمده از این کار رویگردان هستند: ۱- نداشتن مهارتهای فنی پایه ۲-شهامت کم برای نوشتن ۳-ترس از پیدا نکردن مخاطب. در هر سه مورد اگر وبلاگنویس نسبتا باتجربه و شناختهشدهای باشید، میتوانید مشکلات را حل کنید.
- هر چند وقت یک بار در مورد اهمیت وبلاگنویسی بنویسید: مثلا بنویسید که وبلاگنویسی چه جایگاهی در دنیای امروز دارد، تحقیق کنید که در رشته تحصیلیتان چه وبلاگهای خوبی پیدا میشود، از وبلاگهای برتر بنویسید و لذت خوب اشتراک افکار را با دیگران به اشتراک بگذارید.
- به استادان، افراد نخبه و تحصیلکرده به آرامی و به تدریج تفهمیم کنید که وبلاگ نوشتن برخلاف نظری که آنها دارند، یک کار تینجیری، اسبابی برای وقتگذارانی یا صرفا یک دفترچه خاطرات نیست. به آنها نشان بدهید که در غرب، افرادی با بالاترین درجههای علمی و مناصب، هر کدام به تناسب، وبلاگی برای خود دارند.